زبان اجتماعی چیست؟
زبانی که با فعالیت های اجتماعی توسعه می یابد زبان اجتماعی نام دارد. فعالیت هایی مانند بازی، تماشای تلویزیون، فیلم و رادیو و... موجب گسترش این زبان میشوند.
مثال های دیگر شامل بازگو کردن اتفاقات و صحبت درباره ی تجربیات زندگی و توصیف فعالیت ها و نظر شخصی دادن و.. است.
زبان آکادمیک چیست؟
زبان آکادمیک زبانی انتزاعی تر است که در شرایط رسمی به کار میرود. مانند زبانی که در کلاس های درس به کار میرود. زبان آکادمیک شامل اشکال متنوعی است. مقایسه، تعریف، طبقه بندی، توضیح، تخمین زدن، تحلیل کردن، قضاوت کردن، ارزیابی و جمع بندی کردن.
مثال هایی از زبان اجتماعی و زبان علمی
زبان اجتماعی:
چه چیزی را در این کتاب دوست داشتی؟
آیا راه آسان تری برای انجام این کار وجود دارد؟
فکر میکنی بعد چه اتفاقی بیوفتد؟
منظورت چیست؟
زبان علمی
شخصیت های اصلی را در این کتاب با هم مقایسه کنید
میتوانید فرضیه ای بسازید که بیشترین احتمال را در این مورد پیش بینی کند؟
آیا میتوانید تکنیک جایگزینی برای این فرآیند پیش بینی کنید؟
فرضیه کامینز:
با توجه به فرضیه کامینز درباره ی یادگیری، زبان اول و دوم در یک نقطه پردازش میشوند و چیزهایی که در زبان اول یاد گرفته ایم را میتوانیم به زبان دوم منتقل کنیم.
در واقع سوادی که در زبان اول گسترش یافته میتواند به زبان دوم منتقل شود. این فرضیه تاکید میکند کودکی که در خواندن و فکر کردن به زبان اول خوب عمل میکند در زبان دوم نیز موفق خواهد بود و بهتر میتواند وارد فضای زبان دوم شود.
فرضیه آستانه:
کامینز استدلال میکند برای اینکه تاثیرات مثبت دو زبانگی تحقق یابد و برای جبران کمبود های شناختی دانش آموزان باید به سطح آستانه ای از مهارت ها در زبان اول خود برسند. به عنوان مثال درجه ی خاصی از زبان علمی قبل از موفقیت علمی میتواند در زبان دوم اتفاق بیوفتد. کامینز استدلال کرده است که کودکان نمیتوانند در برنامه هایی که فقط به زبان دوم میپردازد به این سطح از مهارت برسند.
دو سو گرایی فرهنگی
وقتی یادگیرنده ی زبان انگلیسی شرم آشکاری از فرهنگ اولیه خودش دارد خصومتی علیه آن زبان نشان میدهد. برای مثال وقتی دانش آموزی از اینکه با خانواده اش به زبان اسپانیایی صحبت میکند خجالت میکشد اصرار بیشتری دارد که زبان انگلیسی را یاد بگیرد و در آن خیلی هم موفق است.
گاهی رفتارهای نامناسبی در کلاس اتفاق می افتد که مربوط به شرم از فرهنگ خود است. رفتارهایی مانند ساکت شدن، بداخلاقی کردن، نارضایتی، ضعف و.. نمونه هایی از چنین رفتارهایی هستند.
نیمه زبانی
یک تئوری تبیین میکند که بعضی از کودکان دچار مشکل در تمام کردن یک زبان میشوند. این مسئله ریشه در تئوری کمبود زبانی دارد. کودکانی که به اندازه ی کافی در یک زبان مسلط نیستند و زبان دیگری را شروع میکنند در هر دو زبان با مشکلاتی مواجه میشوند.
ورودی قابل درک
ورودی به معنای هر چیزی است که یادگیرنده میشنود و پردازش میکند. پیامی که دریافت میکنیم باید فقط کمی بالاتر از سطح پردازش ما باشد و فاصله ی زیادی با ادراک ما نداشته باشد. برای این مفهوم از فرمول i+1 استفاده میشود. در این فرمول جایگاه یادگیرنده مشاهده میشود که پیام یک درجه از سطح درک او دشوارتر است.
فیلتر عاطفی
فیلتر عاطفی یک مانع احساسی یا ذهنی است که از ورود اطلاعات و پردازش آن در مرکز زبان ذهن جلوگیری میکند. این دیوار نمادین ممکن است با خشم یادگیرنده، استرس، فقدان اعتماد به نفس یا انگیزه، ناراحتی فیزیکی و گرسنگی و … ایجاد شود. در این شرایط فرد قادر نیست اطلاعاتی که کسب میکند را تجزیه و تحلیل و پردازش کند.
تمایز میان دانستن و آموختن زبان
کراشن استدلال میکند که بزرگسالان دو راه متمایز برای درک زبان دوم دارند۱) اکتساب زبان در شرایط واقعی زندگی ۲) یادگرفتن زبان به معنای دانستن اطلاعاتی درباره ی زبان است. (کراشن۱۹۸۳).
دوره ی سکوت
یک دوره ی خاصی از زمان وجود دارد که وقتی یادگیرنده میشنود و زبان دوم را در ذهن پردازش میکند اما به زبان نمی آورد. این دوره چه مدت طول میکشد؟ بستگی به هر کودک دارد اما ممکن است از سه ماه تا شش ماه طول بکشد و به ندرت بیش از یک سال طول میکشد.
Second language acquisition theory : brief summaries.
Theorists: Jim Cummins,Virginia
Collier &Ana Chamot