طبق نظر تاملینسون (۱۹۹۹) ما میتوانیم آموزش بر اساس تفاوت های فردی را با مشخصه های زیر بشناسیم:
معلم ها از جایی آغاز میکنند که دانش آموزان هستند.
معلم ها دانش آموزان را در جریان آموزش با مدل های متنوع یادگیری مشارکت میدهند.
دانش آموز بیشتر با خودش رقابت میکند تا با دانش آموزان دیگر
معلم ها شرایط یادگیری را برای هر فرد مهیا میکنند.
زمان کلاس را به شکل انعطاف پذیری برنامه ریزی میکند.
معلم ها باید شرایط دانش آموزان خود را به درستی تشخیص دهند و برای هر دانش آموز بهترین برنامه ای که برایش مناسب است را تعیین کنند.
در این قسمت میخواهیم بدانیم چرا بعضی از معلم ها نمیتوانند این ویژگی ها را در آموزش خود به کار بگیرند و چگونه میتوانیم به آنها کمک کنیم تا چنین مهارت هایی را بدست بیاورند و در کلاس خود به کار ببندند.
پاتریشیا رینیک در تحقیقی که در سال ۱۹۹۶ انجام داد دریافت که معلم ها در سال اول اجرای آموزش دی به مشکلات زیادی بر میخورند. مشکلات تربیتی، عدم پشتیبانی اداری، نیاز به وسائل و زمان مناسب از جمله مهم ترین نگرانی های مشترک معلم ها در سال اول است. حتی معلم هایی که به خوبی آموزش دیده اند و در شیوه های آموزشی متداول نیز بسیار موفق عمل کرده اند در اجرای این نوع آموزش با مشکلات زیادی مواجه میشوند.
رینک متوجه شد که علیرغم آمادگی هایی که دانشگاه برای معلمان درباره آموزش دی میدهد، آموزش هایی که دیده اند به مرور با تجربه ی معلمی آنها از بین میرود. در نتیجه آمادگی های قبلی که دانشگاه ایجاد میکند خیلی به ندرت در کلاس ها به کار برده میشوند.
پس از او در تحقیقی دیگر برایان مک گاروی و همکارانش در سال ۱۹۹۷ دریافتند که معلم ها علیرغم دشواری هایی که وجود داشت تلاش میکردند که مقدمات آموزش دی را در کلاس خود اجرا کنند، اگر چه برای این کار لازم است که معلم ها مهارت های ساختاری زیادی کسب کنند. آنها در اجرای این روش با مشکلات زیادی مواجه میشوند که شامل دشواری در برنامه ریزی برای درس ها و انطباق شیوه های خودشان با مدلهای آموزش دی است. خیلی از معلم ها موفق نمیشوند فعالیت های ساختاری مناسبی برای طیف وسیعی از دانش آموزان خود بیابند. خیلی از آنها نه چالشی برای سطوح مختلف دانش آموزان ایجاد میکنند و نه این انعطاف را دارند که سرعت درس دادن خود را متناسب با شرایط دانش آموزان کم و زیاد کنند. در تحقیق مک گالوی و همکارانش کمتر از نیمی از معلم ها ارائه خود را متناسب با طیف متفاوتی از دانش آموزان تنظیم می کنند.
تونی منسون در سال ۱۹۹۹ مطالعه ای انجام داد تا تعیین کند کدام برنامه آموزشی به معلمان این امکان را میدهد که با گروههای متنوع دانش آموزان کار کند. این مطالعه نشان داد خیلی از معلم ها قبول دارند که خیلی فضا برای رشد کار آنها وجود داشت تا بتوانند دانش آموزان را با شرایط متنوعی درگیر جریان آموزش کنند. برای مثال معلم ها یک ناهماهنگی میان چیزی که در کلاس اتفاق می افتد و چیزی که واقعا دانش آموزان احتیاج دارند کشف کردند و اینکه چه مهارت هایی برای طرح برنامه های بعدی لازم است تا برنامه های درسی آینده ی آنها به درستی انجام شود و کارشان موثر واقع شود.
پس از او تاملینسون تحقیقاتش را درباره ی آمادگی معلمان برای این نوع از آموزش آغاز کرد. تاملینسون از مطالعات خود به این نتیجه رسید که برنامه هایی که برای آموزش معلمان طراحی میشود در کل نمیتواند آنها را برای اجرای این برنامه ها آماده کند. حتی کلاس هایی که برای آموزش آنها برگزارشده بود نیز بی تاثیر بوده است.
یکی از نتایج جالب توجه درتحقیق این بود که معلم ها گفته بودند معلم های دوره های آموزشی و اساتید دانشگاه و معلم های باتجربه به ندرت آنها را تشویق کرده بودند که شیوه های آموزش دی را به کار ببرند. در واقع در کلاس های آماده سازی معلم ها آنها را از اداره ی کلاس به این شکل منع میکردند در واقع به آنها توصیه میکردند که همه ی بچه ها را در کنار هم نگه دارید و نگه داشتن همه دانش آموزان در یک سطح امر مطلوبی بوده است.
تاملینسون دریافت جریانی در مدارس وجود دارد که به معلم های جدید میگوید: به متوسط کلاس درس بده. این موضوع به همراه فشار همگروهی ها که روش ما در مدرسه اینگونه بوده است و باید راه قدیمی را ادامه داد و دشواری هایی که در آموزش وجود دارد همه دست به دست هم میدهند که از میان معلمان تازه کار تعداد کمی از آنها حاضر باشند که آموزش دی را در اولویت بگذارند. (هالووی).
او در پایان، این برنامه ها را برای اجرا در مدارس پیشنهاد میکند:
انتظارات روشنی در آموزش دانش آموز محور مشخص کنید.
برای اجرای عملی آموزش دی برنامه ی درسی مشخصی تعیین کنید.
نظارتی فراهم کنید که به معلم ها کمک کند نیازهای دانش آموز و پاسخ مناسب به آن را در برنامه خود منعکس نمایند.
برای اجرای این برنامه از راحتی معلم ها اطمینان کسب کنیم
با معلم هایی که برای اولین بار از این شیوه استفاده میکنند همکاری ویژه ای به عمل آوریم.
در واقع برای کاربرد موفق آموزش دی در مدارس دو اتفاق مهم باید بیوفتد. هم دانشگاهها باید برنامه ای ترتیب دهند که معلم های آینده درک روشنی از چنین آموزشی داشته باشند و هم رهبران آموزشی به حمایت و تشویق از معلمان تازه کار در این روش بپردازند و چیزهایی که به آن احتیاج دارند را در اختیارشان قرار دهند. (جان هالووی).
روش های مختلفی برای یادگیری کودکان وجود دارد اما آنها زمانی بیشترین بهره را از آموزش میبرند که این تفاوت های انها در نظر گرفته شود.
بعضی از دانش آموزان از ارائه درس خیلی بیشتر از روش های دیگر یاد میگیرند و بعضی از دانش آموزان از خواندن مطالب دیگر و بعضی از انجام پروژه یا تکالیف مشخصی بیشتر یاد میگیرند.
درک سبک های گوناگون تفکر به معلم ها کمک میکند که شیوه های مختلفی را به کار ببرند تا خروجی یادگیری را برای دانش آموزان خود به حداکثر برسانند. (استرنبرگ۱۹۹۷).
سبک تفکر در واقع ترجیح دادن استفاده از یک توانایی به شیوه ای خاص است. در واقع سبک تفکر یک توانایی نیست بلکه شیوه ی به کار بردن آن توانایی است.
صحبت از تفاوتهای افراد نباید قضاوتی باشد. متفاوت بودن به معنای بهتر یا بدتر بودن هیچ کس نیست.
گاهی اوقات الگویی که موجب تقویت یادگیری در یک درس میشود لزوما موفقیت در کار در آن زمینه را ایجاد نمیکند. برای مثال گاهی اوقات دانش آموزان در یک درس نمرات خیلی خوبی میگیرند اما برای کار کردن در آن زمینه موفقیت چندانی کسب نمیکنند و یا برعکس. گاهی دانش آموزانی که در بخش تئوری یک درس نمره ی خوبی کسب نکرده اند در بخش های عملی آن درس بسیار موفق هستند.
برای روشن شدن مفهوم سبک تفکر بعضی از ویژگی های سبک تفکر در زیر آمده است:
سبک تفکر نوعی ترجیح است نه توانایی (مانند تفاوت اینکه یک دانش آموز چقدر خلاق است و لینکه چقدر دوست دارد خلاق باشد).
سبک های تفکر خوب یا بد نیستند.چیزی که از نظر یک معلم خوب است از نظر معلم دیگر شاید خوب نباشد.
انسان ها به تناسب کاری که انجام میدهند سبک و شیوه های خود را تغییر میدهند ( سبک تفکر برای یک نفر ثابت نیست).
انسان ها در انعطاف پذیری سبک های تفکر با هم متفاوت هستند.
سبک های تفکر، موضوعی اجتماعی است و در تعامل با محیط زندگی یاد گرفته میشوند.
![]()
سبک های تفکر در آموزش و ارزیابی
همه معلم هایی که برای کودکان، نوجوانان و یا بزرگسالان آموزشی فراهم میکنند لازم است که راه های فعال تر شدن کلاس را بیابند. یک اصل کلیدی این است که هر دانش آموزی با توجه به سبک یادگیری و تفکر خودش بهترین استفاده را از کلاس داشته باشد.
اگر میخواهیم آموزش دانش آموزان به بهترین شکل ممکن صورت گیرد باید میان سبک تفکر و مدل تدریس یک هماهنگی ایجاد شود.
توجه به سبک های تفکر از این رو خیلی اهمیت دارد که معمولا با توانایی اشتباه گرفته میشود. بنابراین گاهی دانش آموزان برای اینکه توانایی انجام کاری را ندارند بی کفایت به نظر میرسند اما این موضوع به این دلیل اتفاق میافتد که سبک تفکر بعضی از دانش آموزان با کسانی که آموزش و تکالیف را طراحی کرده اند بسیار متفاوت است.(استرنبرگ ).
مهم
ترین عاملی که موجب موفقیت بیشتر دانش
آموزان در مدرسه میشود این است که بیشتر
احساس مشارکت در مدرسه داشته باشند.
بنابراین
طرح درس هایی با کیفیت بالا به تمایزگذاری
میان دانش آموزان توجه دارد.
برای مثال معلم ها باید مطمئن شوند که طرح درس هایشان به طور مشخص بر اطلاعاتی متمرکز شده است که در آن حوزه از همه مهم تر و با ارزش تر است، درس ها و فعالیت ها به شکلی طراحی شده اند که برای دانش آموزان قابل استفاده و قابل فهم باشد، تکالیف و فعالیت ها برای دانش آموزان جالب است و به شکلی به آنها مربوط است. آموزش فعال است و یادگیری برای دانش آموزان موفقیت آمیز و لذت بخش است.
اگرچه هیچ الگوی خاصی را برای همه ی کلاس ها نمیتوان در نظر گرفت اما اصول و مقدماتی وجود دارد که برای ایجاد کلاسی با شرایط آموزش دی مفید است:
ارزیابی مداوم است و شدیدا وابسته به آموزش است.
معلم ها باید به طور مداوم اطلاعاتی درباره دانش آموزان خود بدست آورند و پیوسته یادگیری آنها را ارزیابی کنند. معلم ها هر اطلاعاتی که در مورد آمادگی و علائق دانش آموزان بدست می آورند برای برنامه های آینده به کار می برند.
فعالیت ها برای همه جالب است.
معلم ها تلاش میکنند تا فعالیت های جالبی برای همه دانش آموزان خود مشخص کنند. کار هر دانش آموز باید به اندازه بقیه جالب و جذاب باشد و بر فهم و یادگیری مهارت های اساسی متمرکز باشد. نباید در کلاس هیچ گروهی وجود داشته باشد که کسل شده است و علاقه یا توانایی انجام فعالیت را ندارد. در عوض همه باید در کلاس مشغول به کاری باشند و وظایفی که برای دانش آموزان مشخص میشود برای همه ارزشمند تلقی شود.( تاملینسون ۲۰۰۰).
گروه بندی منعطف نشانه ی چنین کلاسهایی است.
معلم ها میتوانند از شیوه های مختلفی برای گروه بندی دانش آموزان خود استفاده کنند تا در یک دوره دانش آموزان با افراد مختلفی از همسالان خود کار کرده باشند. گاهی دانش آموزان با افرادی که از نظر وضعیت یادگیری با آنها در شرایط مشابهی قرار دارند هم گروه میشوند و گاهی با کسانی که علائق مشترکی با آنها دارند و گاهی با کل کلاس و گاهی در یک گروه تصادفی قرار میگیرند. گاهی معلم ها گروه بندی را انجام میدهند و گاهی از دانش آموزان میخواهند خودشان گروهشان را انتخاب کنند.
گروه بندی منعطف به دانش آموزان اجازه میدهد که خود را در گروههای گوناگون ارزیابی کنند و به معلم این فرصت را میدهد تا دانش آموزان را در شرایط گوناگون مشاهده و ارزیابی کنند. (تاملینسون۱۹۹۹).
پاسخ دسته جمعی
تکنیک خیلی ساده ای که در خیلی از کلاس ها به کار برده میشود این است که معلم سوالی از کل کلاس میپرسد و همه با هم جواب میدهند. این راه خوبی است که به وسیله ی آن کل کلاس را ارزیابی کنیم.
بند رخت
معلم طنابی را به دو سر کلاس وصل میکند. در یک سوی طناب مینویسد خیلی زیاد میدانم و در سوی دیگر مینویسد هیچ چیز نمیدانم. بعد درباره یک موضوع خاص از دانش آموزان خواسته میشود که با توجه به درکی که از آن مطلب دارند جای خود را روی طناب نشان بدهند.
پنج انگشت
برای سرعت در ارزیابی، از دانش آموزان میخواهیم میزان یادگیری خود از درس را در مقیاس یک تا پنج با یک دست نشان دهند.
چهارگوشه
معلم برای نظرسنجی درباره یک موضوع خاص چهار انتخاب در چهارگوشه ی کلاس میگذارد و از دانش آموزان میخواهد به سمتی که مایل هستند بروند.
تخته ی فردی
هر دانش آموز میتواند یک تخته ی کوچک داشته باشد و گاهی که معلم سوالی را از همه ی کلاس میپرسد پاسخش را روی تخته ی خود بنویسد و آن را به دیگران نشان دهد.
کارت علامت
دانش آموزان چهار کارت دارند که روی آن با چهار حرف یا اعداد مشخص شده است و از آن برای سوال های چهار گزینه ای یا صحیح و غلطی که کل کلاس باید پاسخ دهند استفاده میشود.
کارت خروج
میتوانیم کارتی طراحی کنیم که کاربردهای زیادی داشته باشد. مثلا دانش آموزان مهم ترین چیزی که یادگرفته اند را در یک یا دو جمله بنویسند و بعد از کلاس خارج شوند.
متن یک دقیقه ای
بعد از آموزش اطلاعات جدیدی به دانش آموزان، یک دقیقه به آنها فرصت دهید تا یک متن کوتاه درباره چیزی که آموخته اند بنویسند. اگر این کار مرتب در کلاس انجام شود دانش آموزان چیزهای بیشتری به خاطر می سپارند.
گروه پازل
دانش آموزان را به چهار گروه تقسیم کنید و برای هر گروه متنی برای مطالعه فراهم کنید. بعد از اینکه گروه به آن مطلب مسلط شد همه با هم گروههای ترکیبی جدیدی تشکیل میدهند. یک نفر از هر گروه چیزی که یادگرفته را برای بقیه توضیح میدهد و به نوبت همه آموخته هایشان را به اشتراک میگذارند. این راه شیوه ی مناسبی برای مطالعه مطالب خیلی طولانی در زمانی کم است و با استفاده از این روش همه دانش آموزان نقشی ایفا میکنند و کسی در گروه نمیتواند بیکار و غیر فعال بماند.
استراحت سه دقیقه ای
بعد از اینکه معلم موضوع جدیدی را مطرح کرده است سه دقیقه مکث میکند و از دانش آموزان میخواهد استراحت کنند سپس طرحی درباره چیزی که یادگرفته اند بکشند یا چیزی بنویسند.
دایره درونی- بیرونی
نیمی از کلاس دایره ای به سمت بیرون و نیمی دیگر دایره ای به سمت داخل میسازند. آنها هر زمانی که با هم رو به رو میشوند یک سوال از همدیگر میپرسند. این روش برای دوره درس ها خیلی مفید است.
لیوان رنگی
هنگام کارهای گروهی، به هر گروه سه لیوان سبز، زرد و قرمز میدهیم و از آنها میخواهیم یکی از لیوان ها به نشانه ی فعالیت گروه وسط میز باشد. اگر کارها به خوبی پیش میرود سبز، اگر مشکلاتی وجود دارد زرد و اگر فورا به کمک معلم خود احتیاج دارند لیوان قرمز را روی میز بگذارند. این شیوه روش مناسبی برای کلاس های پرجمعیت است زیرا کارهای گروهی گاهی موجب سرو صدا و بی نظمی میشود و دانش آموزان در کلاس راه می افتند تا از معلم کمک بخواهند و یا بیکار می مانند تا معلم متوجه مشکل آنها شود. این شیوه به سرعت انجام کارها کمک میکند.
نقاشی دیواری
وقتی موضوعی در کلاس مطرح میشود از همه دانش آموزان میخواهیم بیایند و روی تخته یک کلمه بنویسند یا یک طرحی بکشند که به درسشان مربوط باشد.
خلاصه کردن
دانش آموزان باید در دو دقیقه هرچه از جلسه قبل به یاد دارند را در یک کاغذ بنویسند. وقتی زمانشان تمام شد دو
دقیقه ی دیگر وقت دارند تا از تمام مطالبی که نوشته اند فقط یک جمله که از بقیه مهم تر است را انتخاب کنند. این فعالیت به دانش آموزان کمک میکند یاد بگیرند هدف از یک درس چیست و مهم ترین مطلب کدام است.
قسمت جالب کتاب
به هر دانش آموز سه کاغذ چسب دار میدهیم و از همه میخواهیم در ۵ دقیقه سه قسمت مورد علاقه شان را از کتاب انتخاب کنند و با این کاغذها مشخص کنند.سپس هر کس قسمت های مورد علاقه اش را به معلم نشان میدهد و معلم هم در کتاب خودش آن بخش را با علامتی مشخص میکند. با استفاده از این روش دانش آموزان بر کل کتاب درسی تسلط پیدا میکنند و هر زمان که بخواهند میتوانند طلبی که میخواهند را به سرعت پیدا کنند علاوه بر این معلم هم در کتاب خودش آماری از علائق دانش آموزان بدست می آورد و در فعالیت های کلاسی میتواند از بخش های مورد علاقه ی دانش آموزان بیشتر استفاده کند. (بروک )
معلم
ها نیز مانند دانش آموزان بسیار با یکدیگر متفاوت
هستند. بعضی
ها به طور طبیعی این آموزش را در کلاس خود
به کار میگیرند و برای معلمان دیگر ایجاد
کلاسی کاملا انعطاف پذیر، دلهره آور و
نگران کننده است.
راهکارهای زیر برای شروع آموزش به این شیوه میتواند مفید باشد:
مرتب بر تطابق کلاس با فلسفه ی آموزشی خود نظارت داشته باشید و ببینید چه جاهایی با هم منطبق است و چه جاهایی متفاوت است و از هر دو برای اصلاح کار خود استفاده کنید.
یک تصویر ذهنی از آنچه میخواهید در کلاس اتفاق بیوفتد بسازید و از آن برای طراحی کارهای خود استفاده کنید.
هم دانش آموزان و هم اولیا را برای شرایط کلاسی با این نوع آموزش آماده کنید تا آنها هم در این مسئله مشارکت داشته باشند و با شما همکاری کنند. گاهی با دانش آموزان درباره شرایط کلاس صحبت کنید و از آنها بپرسید کلاس چگونه بهتر میشود و هرکس در کلاس چه کمکی میتواند انجام دهد تا وضعیت کلاس بهتر شود.
شروع تغییرات باید تدریجی باشد و کم کم توسط معلم اجرا شود. تغییر یکباره ی کل فعالیت ها ممکن است موثر نباشد. میتوانیم با تغییر یک مورد شروع کنیم و سپس موارد دیگر را به آن اضافه کنیم. برای مثال میتوانیم کار خود را با تغییرات تدریجی محتوا آغاز کنیم و سپس تغییر فرآیند و محیط یادگیری را نیز به آن اضافه کنیم.
در مورد روال ها و شیوه ی مدیریت کلاس باید به دقت اندیشیده شود. برای مثال، دستورالعمل ها کاملا واضح باشد و به شکلی مطمئن شویم که دانش آموزان میدانند که چه باید بکنند و چگونه کارشان را تمام کنند و چه زمانی و به چه کسی کار کامل شده را تحویل دهند و..
روال ها و مقررات را به دقت به دانش آموزان آموزش دهید و کارآیی آن را بررسی کنید و درباره ی آن با دانش آموزان گفتگو کنید تا با آنها هماهنگ شوید.
یک سیستم پشتیبانی برای برنامه های خود تهیه کنید و از مربیان دیگر هم کمک بگیرید. به مدیر خود اطلاع دهید که چه کمکی میتواند به شما بکند. از متخصصان زمینه های گوناگون مانند آموزش استعداد های درخشان، آموزش زبان دوم و.. کمک بخواهید که همراه شما در کلاس حضور یابند و نظرات خود را درباره کلاس شما بگویند.
گروههای مطالعه در زمینه آموزش دی تشکیل دهید و دستاوردهای خود را با افراد دیگر درمیان بگذارید. (تاملینسون ۲۰۰۰ ).