باورهای غلط درباره یادگیری زبان دوم


افسانه هایی درباره یادگیری زبان دوم

Judie Haynes ASCD

- کودکان زبان دوم را سریع تر و آسان تر از بزرگترها و نوجوان ها یاد میگیرند.

تحقیقات نشان داده است که نوجوانان و بزرگسالان در شرایط کنترل شده بهتر از کودکان عمل می کنند و یادگیری زبان دوم برای کودکان آسان تر یا سریع تر نیست. ( نیوپورت۱۹۹۰)

نوجوانان و بزرگسالان چگونه یاد میگیرند؟

دانش آموزان بزرگتر زبان علمی را سریع تر از کودکان یاد میگیرند زیرا آنها دانش استراتژی های یادگیری که به آنها کمک میکند زبان جدیدی یاد بگیرند را دارا هستند. ( مک لالین ۱۹۹۲)

حوزه هایی که کودکان در آن بهتر عمل می کنند:

کودکان ممکن است در تلفظ کلمات بهتر از بزرگسالان عمل کنند.

ممکن است انگیزه ی بیشتری برای یادگیری داشته باشند.

کارهایی که معلم ها نباید انجام دهند:

نباید انتظار نتایج معجزه آسا داشته باشند.

نباید فرض کنند کودکان موانع یادگیری کمتری نسبت به بزرگترها دارند.

نباید انتظار داشته باشند یادگیری زبان جدید برای کودکان آسان تر از بزرگترها است.

یکی از فرض های غلط دیگر این عبارت است:

کسانی که زبان دوم می آموزند هر چه بیشتر در زبان انگلیسی غوطه ور باشند سریع تر زبان را می آموزند

زبان به این شکل آموخته نمی شود. زبان آموزان جدید باید ارتباطات و گفتگوها را متوجه شوند تا به یادگیری منجر شود یعنی اطلاعات ورودی که مغزشان دریافت میکند باید برایشان قابل فهم باشد.

کسب زبان جدید

باید شامل شنیدن و فهم پیام های معلم و هم کلاسی هایی که به زبان انگلیسی صحبت میکنند باشد و پیامی که دریافت میشود باید کمی بالاتر از سطح زبان یادگیرنده باشد و از درک آنها فاصله ی زیادی نداشته باشد.

معلمان باید:

اطلاعاتی به دانش آموزان بدهند که فقط کمی بالاتر از سطح کنونی زبان آنهاست. آنها میتوانند از امکانات تصویری برای آسان تر کردن زبان در یک درس استفاده کنند. برای مثال استفاده از نمودار و نقشه و...میتواند به یادگیری زبان کمک کند. آنها همچنین باید زبان آموزش را تا جایی که میتوانند ساده کنند و تلاش کنند درس برای دانش آموزان قابل فهم باشد.

حالت روانی یادگیرنده بر یادگیری زبان انگلیسی تاثیر دارد

خشم و عصبانیت میتواند مانع توانایی یادگیرنده برای پردازش اطلاعات شود که به این مسئله فیلتر عاطفی میگویند. لازمه ی صحبت کردن به یک زبان جدید این است که دانش آموز ریسک کند. دانش آموزی که نگران است یا ترسیده است یا خشمگین است با فیلتر عاطفی قوی تری مواجه است.

معلم‌ها باید فضای یادگیری را به شکلی مدیریت کنند که یادگیرنده در آن احساس راحتی و امنیت کند.

معلم‌ها باید درباره ی دانش آموزانی که شش ماه از زبان آموزی شان گذشته و هنوز نمیتوانند به زبان انگلیسی صحبت کنند نگران باشند. یادگیرندگان جدید زبان انگلیسی ممکن است وارد یک دوره سکوت شوند. ممکن است نتوانند یا نخواهند به طور شفاهی ارتباط برقرار کنند و ممکن است در این مرحله حدود یک سال باقی بمانند.

زبان آموزان به زمانی احتیاج دارند که جمله ی کسی که میشنوند را هضم کنند و به زمان احتیاج دارند تا واژگان را بفهمند.

قبل از اینکه دانش آموز برای صحبت کردن اعلام آمادگی کند نباید مجبور شود که صحبت کند و کسی که نمیخواهد صحبت کند لزوماً به این معنا نیست که نمیتواند صحبت کند. عواملی مانند نحوه ی آموزش معلم و شخصیت دانش آموز و شرایط فرهنگی دانش آموز بر دوره ی سکوت تاثیرگذار است.

مدرسه ها باید به این مسئله توجه کنند که دانش آموزان زودتر از زمان لازم از برنامه‌های حمایتی زبان خارج نشوند و به مدت زمان لازم از این برنامه‌ها استفاده کنند.

باید این نکته را در نظر داشته باشیم که کسی که در ارتباط برقرار کردن مهارت کافی دارد لزوماً به این معنی نیست که محتوای علمی کلاس را متوجه میشود.

یکی از نکات قابل توجه برای یادگیری زبان دوم این است که سواد بیشتر در زبان اصلی موجب سرعت یادگیری زبان دوم میشود. در‌واقع هر چه دانش آموزی در زبان اولش مهارت بیشتری کسب کند در یادگیری زبان دوم بهتر عمل میکند. (تامس و کولیر ۱۹۹۷).

به عبارت دیگر چیزهایی که در زبان اول می‌آموزیم به زبان دوم منتقل میشوند. (فریمن ۱۹۹۴).

معلم‌ها باید والدین را تشویق کنند که به زبان مادری خودشان در خانه صحبت کنند. زبان آموزان اگر مفهومی را در زبان خودشان درک کنند،همان مفهوم را در زبان دیگر به آسانی یاد میگیرند.

اگر اعضای خانواده کودکان از آن‌ها بخواهند که فقط به زبان دوم صحبت کنند، کودکان ممکن است با خطر از دست دادن توانایی ارتباطی خود مواجه شوند.

نظرات 1 + ارسال نظر

مطلب بسیار خوبی بود
اما مشخص نکردید که دقیقا چه محدوده سنی را در بر می گیرد و از چه سنی باید آغاز کرد؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.