
دستیار
تکلیف و آموزش متقابل
دکتر
زهرا بازرگان در مقاله« وقتی شاگردان از
هم می آموزند »که در سال ۱۳۷۲
به
چاپ رسید، آموزش متقابل را یکی از روش
های مقابله با افت تحصیلی دانش آموزان
معرفی کرده است.
در
این مقاله منظور از آموزش متقابل، آموزش
دادن دانش آموز توسط دانش آموز است و منظور
از شاگرد-
معلم
دانش آموز بزرگتری است که به دانش آموزان
کوچکتر آموزش میدهد.
این
روش با نفی رقابت در محیط کلاس و استفاده
از نیروی انسانی وسیع تر برای انتقال دانش
و اطلاعات وضعیت مناسبی برای همکاری دانش
آموزان به وجود می آورد.
فینکلشتین
محققی بلژیکی است که به مدت
۱۵سال
ناظر پروژه های متعدد آموزش متقابل بوده
است.
او
در مقاله ای که در سال ۱۹۸۹
به
چاپ رسید نوشته است:
مطالعات
گوناگون در خصوص دانش آموزانی که در امتحانات
مختلف ناموفق بوده اند نشان داده است که
به تدریج برای خودشان و هم کلاسی ها و
معلمشان این باور به وجود می آید که توانایی
کسب موفقیت را ندارند و به مرور اعتماد
به نفس خود را از دست میدهند و در این وضعیت
تثبیت می شوند و دیگر برای تغییر وضع خود
تلاشی نمی کنند.
یکی
از راههای برخورد با این مشکل این است که
دانش آموزان فوق از محیط رقابتی کلاس خود
خارج شوند و برایشان فرصتی فراهم شود تا
کمبود های درسی خود را جبران کنند و با
آمادگی بیشتری به کلاس خود برگردند.
در
این راستا نظام آموزش متقابل میتواند به
این کودکان از نظر عاطفی، درسی و اجتماعی
کمک کند.
در
این شیوه دانش آموزان داوطلب کلاس های
پنجم و ششم زنگ آخر به دانش آموزان کلاس
دوم و سوم از نظر درسی کمک می کنند.
خوب
است که شاگرد-
معلمان
بعد از هر جلسه تدریس خود با یکدیگر جلسه
داشته باشند و درباره کارهایی که انجام
داده اند با همدیگر مشورت کنند و در این
میان از راهنمایی های معلم خود نیز بهره
مند شوند.
آثار
آموزش متقابل بر دانش آموزان خردسال
دانش
آموزان کوچکتر معمولا به آسانی خود را
با شاگرد-
معلمان
همانند میسازند و تلاش میکنند از آنها
تقلید کنند. در حالی که این همانند سازی
رفتاری با معلم های اصلی دشوارتر و موانع
برقراری ارتباط فراوان تر است.
زبان
شاگرد – معلم و دانش آموز کوچکتر به هم
نزدیک تر است و به علت تفاوت سنی کمی که
دارند ارتباط بهتری با هم برقرار میکنند.
دانش
آموزان کم کار در بسیاری از موارد هرگز
نمیتوانند تائید معلم خود را دریافت
کنند.
بنابراین
با تصور اینکه مورد قبول معلم خود نیستند
کم کم از شرکت در فعالیت های کلاس خودداری
میکنند.
ین
آموزش ها میتواند فرصت جدیدی برای ایجاد
رابطه ی مثبت به دانش آموز بدهد.
تقویت
جنبه تعاملی یادگیری:
طبق
نظریات ویگوتسکی که اساس رشد زبان و
فعالیت های ذهنی کودک ناشی از صحبت و
تعامل با دیگران است، این روش فرصت تعامل
و ارتباط وسیع تری را برای شاگرد خردسال
و معلم های او فراهم می آورد.
(بازرگان،
زهرا ۱۳۷۲)